منو سایت

  • خانه
  • وبلاگ
  • داستان سرایی: سس مخفی برای فروش بیشتر با بازاریابی ایمیلی

داستان سرایی: سس مخفی برای فروش بیشتر با بازاریابی ایمیلی

 تاریخ انتشار :
/
  وبلاگ
داستان سرایی: سس مخفی برای فروش بیشتر با بازاریابی ایمیلی

داستان سرایی: سس مخفی برای فروش بیشتر با بازاریابی ایمیلی

آیا کسب و کارها اغلب به مشتریان خود ایمیل ارسال می کنند؟ بر اساس مقاله اخیر در Business Insider، پاسخ این است آره. اما نه به دلیلی که شما فکر می کنید.

این به این دلیل نیست که مشتریان از دریافت ایمیل از شرکت‌ها متنفرند. یا به این دلیل که ایمیل های مکرر اسپم محسوب می شوند. در واقع، این به این دلیل است که این روزها اکثر برندها ایمیل هایی مانند این ارسال می کنند:

داستان سرایی: سس مخفی برای فروش بیشتر با بازاریابی ایمیلی

آنها از تخفیف به عنوان یک استراتژی اولیه برای ترغیب مشتریان به خرید استفاده می کنند. اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی تمام صندوق ورودی مشتری شما مانند تصویر بالا باشد؟ اجتناب ناپذیر: آنها دیگر به ایمیل های شما توجه نمی کنند.

چون موضوع اینجاست.

چرا آنها ایمیل های شما را باز می کنند اگر می توانند محتوای داخل آن را پیش بینی کنند؟ چرا آنها اکنون می‌خرند وقتی به وضوح می‌بینند که همیشه تخفیف دارید؟ و مهمتر از همه، چرا آنها را انتخاب می کنند مال شما نام تجاری از رقبای شما جلوتر است؟

اگر می‌خواهید در صندوق ورودی شلوغ کسی متمایز شوید، باید کاری را انجام دهید که دیگران از انجام آن اجتناب می‌کنند: ایجاد روابط قوی با مشترکین ایمیل خود. اینگونه است:

قصه گویی موثرترین راه برای برقراری ارتباط است. من این را نمی گویم. مطالعات بی‌شماری (مانند این، این و این) بارها و بارها آن را ثابت می‌کند. چرا؟

زیرا داستان سرایی به شما کمک می کند تا با شما و برندتان روابط عاطفی مثبتی ایجاد کنید. احساساتی که با داستان‌های خود برانگیخته می‌شوید، در تعیین اینکه مردم چگونه شما را درک می‌کنند، ارتباط قوی‌تری بین شما و مشکلی که برای آنها حل می‌کنید، در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. اما این فقط نوک کوه یخ است.

حقیقت این است که نوشتن ایمیل‌های مبتنی بر داستان شما را فراتر از برندی می‌سازد که راه حلی برای دردهای خود می‌فروشد: همچنین از شما یک هنرمند می‌سازد. و به عنوان یک بازاریاب، توانایی سرگرم کردن در حین فروش مانند داشتن یک ابرقدرت است. مردم از فروخته شدن متنفرند. اما آنها عاشق سرگرم شدن هستند (آیا تا به حال برنامه نتفلیکس را تماشا کرده اید؟ می دانم که تماشا کرده ام).

به علاوه، با ایمیل‌های مبتنی بر داستان، به راحتی می‌توانید تنوع بیشتری را به تقویم ایمیل خود اضافه کنید. در نتیجه، مشتریان دیگر نمی توانند پیش بینی کنند که ایمیل بعدی شما در مورد چیست: یک داستان خنده دار؟ محصول جدید؟ شاید حتی تخفیف؟ کنجکاوی به معنای افزایش تعامل است. و افزایش تعامل منجر به روابط قوی تر با مشتریان شما می شود.

بنابراین با انتخاب داستان‌های مناسب برای گفتن در ایمیل‌های خود (که در یک لحظه به آن خواهیم پرداخت) و نوشتن آنها به شیوه‌ای جذاب، تضمین می‌کنید که مخاطبان خود را برای خواندن ایمیل بعدی خود مشتاق و هیجان زده نگه دارید. برخلاف افزودن یک ایمیل فروش دیگر به صندوق ورودی شلوغ خود.

1. داستان صحیح را انتخاب کنید

اگر داستان هایی که می گویید در ابتدا مسطح باشند، رویکرد داستان نویسی به شما نتیجه کمی می دهد یا اصلاً نتیجه نمی دهد. مهم نیست که نوشته شما چقدر جذاب است.

بنابراین اولین کاری که باید انجام دهید این است که مطمئن شوید ایده های داستانی با پتانسیل را انتخاب می کنید. خوب، اما این ایده ها را از کجا می آورید؟ و ایده یک داستان خوب چگونه است؟

اگر شما هم مثل من هستید، زندگی شما آنقدرها هم هیجان انگیز یا پر حادثه نیست. و با این حال هنوز هم می توانید با همسایه خود یک گفتگوی سرگرم کننده داشته باشید. یا تیم شما می تواند در یک رویداد تیم سازی در مورد قارچ های سازگار وحشی پرس و جو کند. یا ممکن است همسرتان به طور تصادفی قهوه روی لپ تاپ شما بریزد (داستان واقعی!).

هر یک از اینها را می توان به ایمیل های سرگرم کننده و مبتنی بر داستان تبدیل کرد که به مخاطبان شما کمی بیشتر در مورد اینکه شما (یا تیمتان) به عنوان یک شخص هستید، می گوید. اکثر صاحبان مشاغل تصور می کنند که مشتریان آنها نمی خواهند بدانند در زندگی شخصی و تجاری آنها چه می گذرد. اما این نمی تواند دور از واقعیت باشد.

در واقع، مشتریان می خواهند بدانند که افراد واقعی پشت نام های تجاری هستند. طبق این گزارش از Sprout Social، 70 درصد از مصرف‌کنندگان گزارش می‌دهند که وقتی مدیر عامل آن در رسانه‌های اجتماعی فعال است، احساس ارتباط بیشتری با یک برند دارند.

و بسته به اینکه چقدر مایل هستید در مورد زندگی خود به اشتراک بگذارید، می توانید انواع داستان های شخصی را برای نوشتن انتخاب کنید. وقتی شک دارید، به این فکر کنید که دوست دارید سر میز شام به دوستان/خانواده خود بگویید. اغلب اوقات، این یک داستان عالی برای لیست ایمیل شما نیز خواهد بود.

2. یک قلاب قوی بنویسید

بیا با آن روبرو شویم.

دامنه توجه این روزها کوتاه است. و مهم نیست که داستان شما چقدر خوب باشد، اگر نحوه نوشتن آن به اندازه کافی جذاب نباشد، مشترکین ایمیل شما آن را نمی خوانند.

بنابراین اولین کاری که می خواهید انجام دهید این است که مطمئن شوید سه جمله اول داستان شما خواننده را وارد عمل می کند. زمانی که کسی مطالب زیادی را در یک داستان خوانده باشد، متوقف کردن آن برای او بسیار دشوار است.

خوب، چگونه این کار را انجام می دهید؟ هر یک از این قلاب‌ها زمانی که من برای خودم یا مشتریانم داستان می‌نویسم، بارها و بارها کارایی خود را ثابت کرده‌اند:

  • از وسط عمل شروع کنید (و بعداً زمینه را توضیح دهید). مثلا:

افسر بر سر من فریاد زد: “فرار!”

من جواب دادم: “باشه ممنون!” من از ایستگاه پدینگتون بیرون زدم و سعی کردم تاکسی پیدا کنم.

به جز اینکه ساعت 4 صبح بود. و نمیدونستم کجا دنبالش بگردم

  • شروع کن با ‘x زمان پیش. بیان یک رویداد گذشته مردم را فوراً به داستان شما می کشاند. مثلا:

“چند ماه پیش، Joanna Wiebe (کپی رایتر تبدیل اصلی) کاملاً از هیچ جا وارد اسلک DM من شد…”

3. یکپارچه به مسیر فروش خود ادامه دهید

با رسیدن به این بخش، خوانندگان شما سرگرم می شوند و آماده خرید راه حل شما برای مشکلاتشان هستند. نام تجاری شما دیگر فقط یک برند دیگر در صندوق ورودی شلوغ آنها نیست. این کسی است که اکنون می شناسند، اعتماد دارند و دوست دارند. بنابراین، خرید از شما درست است.

اما شما نمی توانید داستان خود را به طور ناگهانی پایان دهید تا بتوانید محصولات/خدمات خود را بفروشید. به نظر می رسد مزاحم. همانطور که وقتی با یک ویدیوی YouTube درگیر هستید، یک تبلیغ آزاردهنده جریان شما را قطع می کند.

بنابراین باید راهی پیدا کنید تا داستان خود را به محصول یا خدمات خود به طور یکپارچه وصل کنید که خوانندگان شما حتی متوجه نشوند که در حال خواندن یک تبلیغ هستند. سخت به نظر می رسد. اما خواهید دید که واقعا چقدر آسان است. در واقع، اشتباه اکثر مردم در این بخش این است که سعی می کنند جنبه اخلاقی داستان را پیدا کنند و آن را به زمین خود گره بزنند.

به عنوان مثال، فرض کنید داستان شما درباره این است که چگونه تیم شما به یک رویداد تیم سازی رفت و شخصی به طور تصادفی یک دسته عینک را شکست. و اگر سرویسی را بفروشید، ممکن است بتوانید این حادثه را به چیزی شبیه این تبدیل کنید: وقتی توسعه دهندگان نرم افزار ما را استخدام می کنید، برنامه شما از کار می افتد.

اما این یک راه قابل پیش بینی برای انتقال از داستان شما به تبلیغات شما است. همچنین، همه داستان ها با اخلاقیات ختم نمی شوند. بیشتر داستان‌ها تکه‌هایی از مکالمه‌هایی هستند که با کسی دارید یا چیزی مضحک که در طول روز اتفاق افتاده است (مانند فراموش کردن کلیدهای دفترتان). اخلاق در این نیست و نیازی به آن نیست.

کاری که می توانید به جای آن انجام دهید این است که کل تاریخ خود را به گذشته نگاه کنید و یک یا چند عبارت/کلمه را بیابید که می تواند به شما در ساختن آن Segway کمک کند. در اینجا یک مثال از یک ایمیل کامل مبتنی بر داستان آورده شده است. به قسمتی که داستان به پایان می رسد و فروش شروع می شود توجه ویژه ای داشته باشید.

SUBJ: هکر تهدید می کند که شهرت من را در 72 ساعت از بین می برد

امروز صبح روی لپ‌تاپم بودم و ایمیل‌هایم را می‌خواندم که ناگهان با ایمیلی خوانده نشده از طرف…

من

چه لعنتی…؟

از سر گیجی بدون خوندن تاپیک بازش میکنم.

و بعد از مرور جمله اول کاملاً واضح می شود:

دارم هک میشم

“شاید متوجه شده باشید که ما از سرورهای شرکت شما برای ارسال این ایمیل به شما استفاده می کنیم: ما وب سایت شما را هک کردیم، kaleidoscope[dot]com.”

Fr

خوب… آنها این ایمیل را از آدرس ایمیل من فرستادند.

با این حال، نمی‌توانم از خود فکر کنم… آیا این یک کلاهبرداری است؟

“این یک کلاهبرداری نیست.”

آه! خوب، آن وقت حل می شود.

ما حاضریم با پرداخت هزینه ای ناچیز، تخریب اعتبار سایت و شرکت شما را فراموش کنیم. کارمزد فعلی 2500 دلار به بیت کوین است.

منظورم این است که… حداقل آنها در این مورد خوب هستند، می دانید؟ تمایل آنها به بخشش و فراموش کردن، به خوبی در مورد شخصیت یک فرد صحبت می کند.

در سطرهای بعدی، قدم به قدم به من می گویند که دقیقاً چه کاری برای از بین بردن شرکت و شهرت من انجام خواهند داد.

سپس آنها به من یاد می دهند که چگونه بیت کوین بخرم (من قبلاً می دانم چگونه، اما از متفکر بودن آنها قدردانی می کنم!).

در نهایت، آنها به من اطمینان می دهند که پرداخت بیت کوین من ناشناس خواهد بود و هیچ کس نمی داند که من با طرح اصلی آنها همراهی کردم.

هوم

حالا این کمی مشکوک است، آقای هکرمن (یا خانم هاکرومن – سال 2022 است، چه جهنمی.)

من حاضرم 2500 دلار شرط ببندم که من تنها کسی نیستم که این را برایش فرستادند.

بنابراین اگر پرداخت ناشناس است، چگونه متوجه می شوند که من آن را ارسال کرده ام؟ این فقط منطقی نیست، می دانید؟

از شوخی که بگذریم، باید اعتراف کنم: وقتی دیدم ایمیل از آدرس من می آید، کمی وحشت کردم.

اما پس از آن پوشه Sent خود را بررسی کردم و ایمیل از بین رفت.

من همچنین برای هر گونه هشدار یا ورود به سیستم از دستگاه های مختلف به حساب Google خود بررسی کردم. هیچکدام نبودند.

من همچنین با ارائه دهنده هاست خود چک کردم، که به من اطمینان داد که هیچ کس چیزی را خراب نکرده است.

خیلی… تقلب؟ امیدوارم، lol.

اما اگر اینطور نیست، به این معنی است که شما 72 ساعت فرصت دارید تا ایمیل Story Alchemy را دریافت کنید، دوره کوچک من برای تبدیل رویدادهای خسته کننده روزمره زندگی شما به ایمیل های مبتنی بر داستان که طرفداران شما را ایجاد می کند و به شما کمک می کند که برجسته شوید.

پس از آن، ظاهراً تجارت من از روی زمین محو خواهد شد. و دیگر قادر به خرید آن نخواهید بود. اورر.»

داستان یک ساختار است، نه یک داستان. این بدان معناست که می توانید آن را برای هر چیزی از جمله ایمیل اعمال کنید. و هنگامی که آن را درست انجام دهید، اتفاقات شگفت انگیزی رخ می دهد.

مانند ایجاد روابط قوی با مشتریان خود. و تبدیل یک مشتری معمولی به یک طرفدار سرسخت که می‌خواهد از شما خرید کند زیرا نمی‌تواند از برند شما به اندازه کافی استفاده کند.

البته تخفیف هم جواب میده اما زمانی که به صورت استراتژیک و کم استفاده شوند کار می کنند. بنابراین اگر تا به حال در مورد ایمیل بعدی برای ارسال به مشتریان خود فکر نمی کنید، ایمیل های مبتنی بر داستان را در نظر بگیرید. آنها باعث می شوند برند شما در صندوق ورودی شلوغ همه بدرخشد.

داستان سرایی: سس مخفی برای فروش بیشتر با بازاریابی ایمیلی